man enfold

سگ به کُسِ من آویزان شده. دماغش تب دارد
تن‌ـَت زخم نیست مگر یا بویِ استخوان قی کرده بر دندان
عفونت لایِ رانِ من- بی‌تو حرف نه، لب دارد
صدایِ گریه‌ی تنبان به جیغِ مَرد می‌خارد تنم از اشک
اتانول به سراغِ جَق خود رفته و بیمارم
تخت و فنر و زوزه- این سه به گمانم من از پشت دیشب به خدا دادم
سوراخ به سوراخ‌ـَم، «آخ» از «وایِ» خون افتاد
خشکم، کرختت را زودتر به لبم بگذار
باز ساقِ پشیمانی تا فاقِ کُسِ ویرانی-
شهرت، دردت، آن کبود و ماتحتت-
باز هم که نمی‌دانی
دیوار به چه می‌بارد
حمام چرا اینجاست
پس کو خیالِ تو ، سرد آب و سرد داغم
سگ پوزه به کف مالید اینبار به خواب رفته‎است
پارس از منِ دیوانه
خانه پسِ در نوبت/ من در پریودِ یک‌هفته صدبار به گا رفتم
انگشت به ژرفِ هر حفره‌ی در دست‌رس می‌بر منِ بیگانه- زود
که سگ خسته‌است