‌،پسرم اصرار نکن چیزی بنویسم‌‌
این حقیقتِ مرگ‏باری ایست که گاهی
تمامِ مُسَکِن‏ها مریض می‏شوند‌
کلمات استراحت می‏کنند
اَفیون‏ها اُق می‏زنند و
احتمالن دست‏هایِ خودارضایی پارکینسون می‏گیرند






و مگر تو آن تابلویِ پیش از من را ندیدی؟
ورود اطفال ممنوع
که بی نسخه از فروشِ دارو معذوریم
سکوت را رعایت کنید
پذیرش بیماران زیر هجده‏سال فقط با حضور والدین…‌‌‏






انگار یکی دارد جیغ می‏کشد – باید بروم
راستی بعدن برایم بگو
در تمام این سال‏ها، تو بزرگ هم شده‏ای؟


بیشتر کم شدن‏،‏
ــ که سال‏هاست ـــ
مثل سگ پارس شدن در برهوتِ
ـ یا که پارس. سگ شدن ـ
هنجره ای که یاد ندارد کدام خیالِ آب ندیده را



لَه لَه می‏زند


Easy to plot a course divine,
A simple graph cant cover ever line,
and I dont see what I dont know.










How it’s changed from my dream,
Did I stray from the path laid out for me?
How it’s changed,
Did I fail in some way?


How it’s changed from my dream….
باورکن،‏
او یک روز هرچه پول داشت برداشت و به خیابان
در حالی که با لــب هایش حرف می‌زد،‏
روی یک تابلو نوشـــت
‏«کسی را می خَرم برای…‏»‏

Holy joke

 





از شب‌هایِ تکراری تکرار می‌کنم /‏ 


من ایستاده‌ام بر انحنایِ پس از خوابِ کـمـرت / به گامی کـُـند      


به قلب که سنگ و «سیزیف¹» می‌شوم می‌غلتم 


شیب خفیفِ هنجره  را      


به جیغِ جویده‌ی ناخن کـَـر می‌شوم لُختِ مادرزاد 


مثلِ هرزِگی هایِ ذهن بر آستانِ یک پیچاپـیـچ 


به یکباره پوسیدن‌ـَـم / سَر که می‌گردانی / لایه‌ها پوک‌ــَـم 


فکر کن،‏ 


انگشت می‌شوی و کاغذ - می‌ریزم 


حالا بر استخوانِ گشنه ات یک تـَـن پودر شده‌ام.‌‏ 


چـِـندِش نشو / این کثافتِ مُسری - بغض می‌کند 


لایِ این مرگ‌هایِ پراکنده هرشب ، تو سیگار و من واژه      


تنها نشانه‌ی جنسی ام / زیرِ تیغ / مویِ من / نشانِگانِ حیاتِ روزانه‌ات /به/ ریشِ تو / حسودی می‌کند 


لایِ غلیظِ تاریکِ اتاق،‏ 


 ‏«یک‌هو پوسیدن» ،‏


کابوس‌های زنجیره‌ای  پیـش از خواب


حتی شنیدنِ اسمی شبیه «خدا» از زبانِ من که ناگهان قهـقـهـه می‌گیـرَدَم به لفظ‌هایِ غریب


به حتی خداپرست شدن از سوسـ²[ــه]ی تنهایی / برایِ توجیه احمقانه‌ی آرزویی


که مماس بر امیالِ پستِ بشری ، هم سطح با گـُـه ـ «فقط اِمشبو…»‏


 


 


 


_______________________________ 


 افسانه سیزیف¹


² سوس یا سوسه: کرمِ گندم / کرمی که در پشم و پارچه‌های پشمی می‌افتد و آنها را ضایع می‌کند / افتادنِ کرمک در چیزی /                 سوسه: نیرنگ و فریب


 


 


 

من به فریادی قسم خورده ام



که بر لب تاول شد و بیرون نزد



روزی زبان تمام جهان را



می کشم


بگو نقطه‌ی ثـقــل این واژه کجاست،‏
ــ کسی «درد» کرده است ــ

روزها خود را در این خانه حبص می‌کنم
تا از زوزه‏هایِ سگی‏ام،‏
در آن خیابان‏ها، ‏
چیزی ننویسم






























































































































































































تو بگو، کدام بی‏واژه تر است؟
این جا هار باشم و
آن جا دیوانه


مهم نیــــــــــــــســت
،کدام رَوان در چه اندیشه‌ای مرا کرد
اصل اندیشه بود
که در کدام روان…‌‏