از شبهایِ تکراری تکرار میکنم /
من ایستادهام بر انحنایِ پس از خوابِ کـمـرت / به گامی کـُـند
به قلب که سنگ و «سیزیف¹» میشوم میغلتم
شیب خفیفِ هنجره را
به جیغِ جویدهی ناخن کـَـر میشوم لُختِ مادرزاد
مثلِ هرزِگی هایِ ذهن بر آستانِ یک پیچاپـیـچ
به یکباره پوسیدنـَـم / سَر که میگردانی / لایهها پوکــَـم
فکر کن،
انگشت میشوی و کاغذ - میریزم
حالا بر استخوانِ گشنه ات یک تـَـن پودر شدهام.
چـِـندِش نشو / این کثافتِ مُسری - بغض میکند
لایِ این مرگهایِ پراکنده هرشب ، تو سیگار و من واژه
تنها نشانهی جنسی ام / زیرِ تیغ / مویِ من / نشانِگانِ حیاتِ روزانهات /به/ ریشِ تو / حسودی میکند
لایِ غلیظِ تاریکِ اتاق،
«یکهو پوسیدن» ،
کابوسهای زنجیرهای پیـش از خواب
حتی شنیدنِ اسمی شبیه «خدا» از زبانِ من که ناگهان قهـقـهـه میگیـرَدَم به لفظهایِ غریب
به حتی خداپرست شدن از سوسـ²[ــه]ی تنهایی / برایِ توجیه احمقانهی آرزویی
که مماس بر امیالِ پستِ بشری ، هم سطح با گـُـه ـ «فقط اِمشبو…»
_______________________________
افسانه سیزیف¹
² سوس یا سوسه: کرمِ گندم / کرمی که در پشم و پارچههای پشمی میافتد و آنها را ضایع میکند / افتادنِ کرمک در چیزی / سوسه: نیرنگ و فریب