امروز برای بار چند هزار و میلیونم وارد مرحله‌ی اول می‌شوم و می‌دانم زمان‌هایی که در ردیفِ انتظارِ خودکشی‌یِ یک‌دیگر ایستاده‌اند من را در خود تکرار خواهند کرد. می‌دانم و به جلو قدم بر‌می‌دارم، برای آگاهی از روان نا‌آرام‌ـ‌ام. که سوزنِ آسایش را به حال‌ـ‌اش فرو‌کنم و تو بدان که «من» از برای دردی بزرگ، دردی فرای خود، تا رسیدن به ابرخودی آگاه، تنِ کاغذ را زخم می‌زند