خراش به خراشِ گردنِ من طعمِ نایِ حمام دارد
از آبهایِ سردَت بگو باز
زیرشیروانی اتاق دیوانه زنجیر را دیوانه کردهاست
هنوز نیامدهام – اما – دچارِ نیامدنـَم
تو را به تیمار بردهاند یا ؟
من آدرس هرچهخانه را گم کردهام
هنوز پستانِ پرستاران به پنجههایِ مرد پاره است ؟
پانزده شب حمام را به سیگار سوختم؛
از کُرکهایِ پیرتنـَم بپرس این به بیداری چه ربطی نـدارد؟
دندانهایِ جویدهـَت پارادکسِ لبهایِ مرا فهمیدند؛
زیر هم رفته، اینجا نه.
من به تختبستهگیها کـُس هم دادهام؛ مچِ دستم دکتر چرا خونی نباشد؟
من در سربالاییهایِ یکطرفه سرازیری شدم-
اتاقـَت هنوز میخزد، که من کِرم میزنم ؟
شیشههایِ ماشین را باید از مَرَض ساخته باشند
وگرنه شهر پیگیرِ تصویرِ تو نیست
بویِ جیغهات که هنوز که هنوز استفراغِ خیابان را بانیست
قلم به خالی لب هم میدهد - اما
بعضی چیزها عوض نمیشوند – قرص نمیشوند –
هنوز نرفتهام
رفتگرها پارس میکنند: نیا. سگهایِ محله را زبان بریدهاند
چشمهایِ خمار کوچه را سکته کردهاند
چه چیز از «شبیهتو» ترسناکتر ؟
هیچکس نمیداند دیگر بر تختِیکنفره کسانی نیستند
تنِ من سم ترشح میکند
من که ندیدم، اما کسی هم.
(قاتلها قاتل نبودند)
زیرِ رگبهرگِ گردنِ من بهزا این نوشته را
هر وقت کاملاً نشدی میرویم.
از آبهایِ سردَت بگو باز
زیرشیروانی اتاق دیوانه زنجیر را دیوانه کردهاست
هنوز نیامدهام – اما – دچارِ نیامدنـَم
تو را به تیمار بردهاند یا ؟
من آدرس هرچهخانه را گم کردهام
هنوز پستانِ پرستاران به پنجههایِ مرد پاره است ؟
پانزده شب حمام را به سیگار سوختم؛
از کُرکهایِ پیرتنـَم بپرس این به بیداری چه ربطی نـدارد؟
دندانهایِ جویدهـَت پارادکسِ لبهایِ مرا فهمیدند؛
زیر هم رفته، اینجا نه.
من به تختبستهگیها کـُس هم دادهام؛ مچِ دستم دکتر چرا خونی نباشد؟
من در سربالاییهایِ یکطرفه سرازیری شدم-
اتاقـَت هنوز میخزد، که من کِرم میزنم ؟
شیشههایِ ماشین را باید از مَرَض ساخته باشند
وگرنه شهر پیگیرِ تصویرِ تو نیست
بویِ جیغهات که هنوز که هنوز استفراغِ خیابان را بانیست
قلم به خالی لب هم میدهد - اما
بعضی چیزها عوض نمیشوند – قرص نمیشوند –
هنوز نرفتهام
رفتگرها پارس میکنند: نیا. سگهایِ محله را زبان بریدهاند
چشمهایِ خمار کوچه را سکته کردهاند
چه چیز از «شبیهتو» ترسناکتر ؟
هیچکس نمیداند دیگر بر تختِیکنفره کسانی نیستند
تنِ من سم ترشح میکند
من که ندیدم، اما کسی هم.
(قاتلها قاتل نبودند)
زیرِ رگبهرگِ گردنِ من بهزا این نوشته را
هر وقت کاملاً نشدی میرویم.