It's funny, but

روزِ بعد از آمدن‌َت من پیر شدم
قطاری که می‌رفت، روزِ بعد از آمدن‌َت نرسیده به انتهایِ مزرعه
دیر شدم
من بی‌نَفَس شب‌مَرِگیِ مرگ را از نای دریدم
روزِ بعد از آمدن‌َت، اشک فهمید و
روزها ، من زیاد خوابیدم؟

این سگ‌بچه‌َت، روزِ بعد از آمدن‌َت
تمامِ استخوان‌ها را جوید
خون‌بارِ رگ، نمایِ خالیِ تخت را
که
دیگر
 نجهید
من روز قبل از آمدت را
سیر شدم

The Day Before You Came

کاغذهایِ بلاتکلیفیِ فردا
باید پیِ چیزی می‌دویدم؟
من مسئولیت‌ِ دونیمه‌گی را
روزِ بعد از آمدنَ‌ت
کیرِ بی‌انجامی چه قطری داشت؟

روزِ بعد از آمدنَ‌ت
پاره‌شب‌پارهام  - بی‌تاریخ -
نامدعیِ حیثیت شدند
روزِ قبل از آمدن‌َت را
من‌باخته‌تَرم
اما