We'll grow old together

پُرَم
نه از آن پری‌های همیشه‌گی
از آن پری‌ها
که بعد از یک «بُکن‌بکنِ تاریخی»
هر‌کدام گوشه‌ای 
مشغول به خود می‌شویم

سیگار و قهوه‌ای که تلخی‌ـ‌اش مرا نفهمیده است و ‌اگر ‌نه این همه نمی‌سوزاند گرد این دود‌های سنگ‌زا میان گلوگاه را گاهی که روزی گای بود و تن‌تنها نشسته است در میان اتاق یک میز شلوغ از لوازمِ «مره‌گی» آن یکی ماند و دیگری سوخت در ناکامی‌یِ خود خطِ من عوض شده باشد یا نه هنوز دست‌هایم به شکل استخوان در‌می‌آیند وقتی خون‌ریزی می‌کنم من ترکیب خیلی چیزها را با هم دوست نداشتم و با این‌که می‌دانستم «نه» گفتم و پس از اتمام کثافت خیس ماندم که در اصل نه است که مرا پُر کرده یا آری بود به آن‌چه نباید و من امتناعی نکردم

زندگی شروع شد و وقتی شد کسی هم یاد‌‌ـ‌اش خراش برداشت دفتر‌هایش گم شد. خب که چه؟ ذهنی که تشنه است به خون‌ریزی هماره رنج می‌سازد و از رنج‌هایی که مسبب ساختن‌ـ‌شان است رنج می‌برد و این مستقل است از چه‌گونه‌ زنده‌گی و یاد‌ها و بود‌هایی که مثلاً تغییر رویه داده‌اند من ناراحت نیستم که ناراحتی‌یِ من تنها مولد راحتی است وقتی این ذهن مشغول به خود می‌شود 

هر‌ دو می‌دانستند 
حالا بعد از هر چیز تاریخی 
و پیش از هر نه و آری 
بیشتر به انتظار است
وقوع آن نیمه‌ی
تاریکی